کوهستان
کوهنوردی گروه شهدای اَنسر محلٌه لنگرود
![]() و اما سخن آخر : پای کوه کنار صخره ای نشسته بودم به بازی ابر و باد در میان دشت خیره شدم به تابش نور خورشید در سکوت قلّه توجّهی کردم چنان تابلویی برایم مصوّر شد که مرا ساعتها مسحور خویش کرد در این لحظه زیبا بود که پرنده عشق در آغوشم آمد گفت می توانی برای کوه نامه ای بنویسی گفتم می توانم امّا قلم ندارم گفت از پرم بنویس گفتم جوهر چیست گفت از خونم بنویس گفتم ورق ندارم گفت روی سینه ام بنویس آن گاه من با تمام وجود اینگونه نوشتم اگر حلقه عشق از طلاست حلقه دوستی از وفاست حلقه کوهنوردان کوههاست مطلب فوق از زبان یک کوهنورد خوش ذوق رودسری عنوان گردید که در بخشی از مسیر با ایشان همکلام شده بودیم. سالی خوش و خرّم توأم با موفقیت و سربلندی برای همه هموطنان عزیز آرزومندیم.
![]()
درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان
|
|||
![]() |